سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که دانشمند را حقیر شمرد، مرا حقیر شمرده است و هرکس مرا حقیر بشمرد، کافر است [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]


ارسال شده توسط انسان در 88/2/25:: 1:45 صبح

چی بگم از دانشکده مون که داره رو سرمون خراب میشه ..

از بغضی که توی گلوی بچه ها گیر کرده ..

از نگرانی توی دلها ..

از این که بچه ها  نه از فشار کاری بل از فشار روحی مثل مرغ سرکنده اند .....

 

چی بگم  از این که قرار بود یک مطلب برای یه نشریه بنویسم وننوشتم ..

از این که قرار بود 13 اردیبهشت که تحقیق تحویل بدم وندادم ..

از این که قرار بود مطلب احساسی ننویسم ونوشتم..

 

چی بگم از صفحات تاربخ که دست حق را بسته بودند .....

وحق را برای بیعت با باطل در کوچه ها میکشیدند ....

 

چی بگم گه یک عالمه حرفم ولی همه اش در یک عبارت خلاصه میشود:

بقیه الله آجرک الله


کلمات کلیدی : چی بگم

ارسال شده توسط انسان در 88/2/4:: 1:22 عصر

این بار فقط برای آن قسمت از وجودم می نویسم  که می خواهم انکارش کنم و گاه اثباتش... گاهی با خشونت  با  او رفتار میکنم و هیچ گاه در پی نرمی با وی نیستم          

برای همان قسمت از وجودم که خوب و بد را ممزوج کرده ونه البته حق و باطل را

برای آن قسمت از وجودم که خواب های خوشی دیده وروزگاری خواب های مشوشی و چه قدر آن خواب های مشوش را دوست می داشته ..

برای آن قسمت از وجودم که گاهی خودش را آن قدر یادش میرود که در می یابد الله یحول بین المرء و قلبه  که تنها الله اش هست و قلب اش و نه  المرء اش

برای آن قسمت از وجودم که نمی داند امروز چندم ماه است ولی خوب میداند امروز که تمام شود یک روز به آمدن او نزدیک تر میشود همان قسمتی که حیوان راجی بود امیدوار بود او امروز بیاید

برای همان قسمت وجودم که حتی نگران نیست که انسان بدیست چون میداند اگر  او بیاید همه چیز خوب میشود حتی خودش

 بیستون دیشب به چشمم جاده ای هموار بود

                         ابن سیرین را خبر کن خواب شیرین دیده ام 


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط انسان در 88/1/14:: 11:13 عصر

1.یادمه 5-6سال پیش که کتاب پرواز تابی نهایت را میخواندم .چد تا خاطره از شهید بابائی خیلی نظرم را جلب کرد و هنوز به خاطر دارم شان . یکی از آن خاطرات این است که به نقل از ستوان محمد علی رجبی است  : (البته به کتاب مراجعه کردم تا چیزی کم وزیاد نشود)

شبی از شب های ماه مبارک رمضان ، سرهنگ بابائی همراه با خانواده  در منزل ما بودند . هنگام افطار در سفره  خرما ، الویه وخورشت قیمه بود. ایشان به بنده اعتراض کردند وگفتند :

-‏ آقای رحیمی ! شما که الویه درست کرده اید دیگر چه نیازی به خورشت بود ؟

آنگاه با حدیثی تذکر دادند که یک نوع خورشت بیشتر سر سفره نباشد .

 

2. بعضی اشتباهات دسته جمعی رخ میده .. اصلا شاید وقتی جمع نباشه آن اشتباه معنا نداشته باشه مثلا قمار یا فخر فروشی یا هزار درد اجماعی دیگر مثل مصرف گرایی در شهرهای بزرگ که نوعی اسراف است . از بین بردن این نوع رخدادها نیازمندتلاش دسته جمعی است تا اکثریت جامعه از آن گناه دست نکشند جامعه سلامت خود را باز نمی یابد  که این امر نیز تنها با امر به معروف و نهی از منکر در این مورد خاص محقق میشود . ( خشکسالی نیز یکی دیگر از پیامدهای گناهان دسته جمعی است که نماز طلب باران یک حرکت جمعی خالصانه است )

 

3. دقایقی بعد از تحویل سال در پیام  مقام معظم رهبری  متوجه شدیم که سال اصلاح الگوی مصرف است ولی اصل ماجرا در سخنرانی مشهد حضرت آقا بود که مثال هایی از اسراف زدند از تعویض بی مورد گوشی همراه تا ساده برگزار کردن مراسم عروسی ودر پایان یکی از دعاهایشان بارش باران بود و اصلا هم عجیب نبود که آن روز عصر باران بیایدfhvhk

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

4. آخرین ساعات تعطیلات با عجله تمام کارهایم را انجام میدهم این هم یک پست عجله ای .. امیدوارم قبول درگه افتد  راستی عید شما مبارک  


کلمات کلیدی :

<      1   2