من فكر ميكنم كه ميرداماد با همون پرهيز از گناهش بود كه اصلا ميرداماد شد والعاقبــــــه للمتقين

سلام من براي اولين باري بودكه سعادت داشتم به وبتون بيام بايداعتراف كنم مطالبتون عالي بودحرف نداشت ونيازبه چندساعت روز ماه وسالها تفكرعميق ومفيد داره خسته نباشيد

امروز يكي از اساتيدمون مثال جالبي زد ...

از يه عالم دين مي پرسن: اگه در اتاقي شما و يه نامحرم باشه ،گناه ميكني؟؟

ايشون بار اول ميگن : نعوذ بالله

بار دوم ميگن : استغفرالله

و بار سوم در جواب اين سوال ميگن : تــــقوا ، رمز عدم گناه ِ...

ان شاء الله ما در زمره ي متقين باشيم ...

پي نوشت :

((اين عالم ميتونست همون دفعه ي اول برخورد تندي با مصاحبه كننده داشته باشه و بگه ، يعني چي !!!؟؟؟؟ من عالمم . پس گناه نمي كنم ... اما ايشون جوري استدلال كردن كه ما شنونده حساب كار دستمون بياد ...))انسان ممكن الخطاست نه جايز الخطا...

زيبا بود و تاثير گذار و به دلم نشست.
خيلي خوبه که حوادث ساده زندگي شما رو اينطور به فکر فرو ميبره.

قبل از اذان صبح

حدوداي ساعت 4 اين طورا هم زمان بدي براي اين جور فكرا نيست

چقدر عجيب...

چقدر جالب...

و چقدر ما بي احساسيم(به معناي واقعي كلمه)كه نمي‏فهميم!

برايم باور نكردني است...

اين را كجا خواندي؟

ماجراي ميرداماد يه جورايي تکان دهنده بود . من فکر ميکنم ميرداماد خدا رو حس کرده بود دقيقا همون چيزي که ما حضورشو حس نميکنيم . يه چيز ديگه به نظرم راز موفقيت ميرداماد همون نوع بومي علمش بوده ما هم اگه يه کم معيار و ملاکمون تو همه چيز غربيها نباشن از ايني که هستيم بهتر ميشيم.